کد مطلب:193955 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:168

احسان به نفس
و من سره أن یبلغ الی نفسه فی الاحسان فلیطع الله فانه من أطاع الله فقد أبلغ الی نفسه فی الاحسان، و ایاكم و معاصی الله أن تركبوها فانه من انتهك معاصی الله فركبها فقد أبلغ فی الاساءة الی نفسه و لیس بین الاحسان و الاساءة منزلة، فلأهل الاحسان عند ربهم الجنة و لأهل الاساءة عند ربهم النار [1] ؛ هر كه خوش دارد در نیكی به خویشتن به حد نهایی رسد، باید خدا را فرمانبرداری كند؛ زیرا هر كه فرمان خدا برد در نیكی به خود به حد نهایی رسید. مبادا خدا را نافرمانی كنید؛ زیرا هر كه پرده نافرمانی خدا بدرد و مرتكب معصیت شود، نهایت بدی را در حق خود كرده و میان نیكی و بدی جایگاه سومی نیست برای نیكوكاران نزد خدا بهشت، و برای بدكاران دوزخ مقرر شده است.

مراتب احسان به نفس متفاوت است. تحصیل، به دست آوردن پول برای داشتن زندگی مرفه، خوش رفتاری با مردم و احترام گذاشتن به آنها، به اندازه خوردن برای جلوگیری از سوء هاضمه و بیماری، رعایت بهداشت دهان و دندان و بسیاری دیگر از كارهای انسان ها در طول زندگی احسان به نفس، و هدف از انجام دادن آنها به دست آوردن آسایش است. ولی امام صادق علیه السلام در این قسمت از فرمایش خویش، طاعت خداوند را بالاترین و بلیغ ترین احسان به نفس دانسته و در مقابل، گناه كردن و نافرمانی



[ صفحه 168]



خدای متعال را شدیدترین ظلم به نفس شمرده است. «یبلغ» فعل متعدی است مفعول آن مقدر است؛ یعنی «یبلغ درجة عالیة». از سوی دیگر حذف متعلق افاده عموم می كند. در این جا نیز مفعول ذكر نشده و معنای كلام چنین است: هر كسی كه تمام درجات احسان به نفس و بالاترین آنها را می خواهد طاعت خدا را به جا آورد. «الی نفسه» متعلق به احسان، و از این رو تقدیر كلام به این صورت است: «أن یبلغ فی الاحسان الی نفسه».

جمله «فقد أبلغ الی نفسه فی الاحسان» در كلام امام دو بار تكرار شده و دارای بار بلاغی است؛ چرا كه مطلب مهم است و تكرار تأكید را می رساند. حضرت می فرماید طاعت خدا بهترین راه راحتی نفس است. یك عمر رنج و فقر، هر چند بسیار دشوار باشد، در مقابل به دست آوردن نعمت جاوید آخرت مسئله ای نیست.

همان طور كه اشاره شد احسان به نفس در دنیا با پول و سلامتی و فرزند و عشیره و امثال اینها میسر می شود و اگر كسی بخواهد در چارچوب دنیا با عزت و سربلندی و احترام زندگی كند، به ناچار باید از این امتیازها برخوردار باشد. اما همه ی این امتیازها تا وقتی وجود دارند كه انسان زنده است، و همین كه روح از بدن جدا شد همه چیز تمام می شود. ولی اگر انسان بخواهد علاوه بر دنیا، در آخرت نیز آسوده باشد، تنها راه طاعت خداوند است. البته، كمی تأمل و تفكر لازم است تا انسان به این نتیجه برسد. غفلت انسان را گمراه می كند و برای رسیدن به این ذهنیت موانع بسیاری در دنیا وجود دارد، ولی انسان عاقل در هر صورت به این نتیجه خواهد رسید و پس از این نتیجه گیری سعی می كند وسائل آرامش و آسایش خود را در آخرت - كه نعمت ها و عذاب های آن با دنیا مقایسه شدنی نیست - فراهم سازد. درك وسعت آخرت و نعمت های آن از عهده انسان خارج است و آگاهیهای ما از آخرت، منحصر به همین روایات مأثوره است، اما این كه آخرت چیست، نمی دانیم. در روایت آمده است: «و لا خطر علی قلب بشر [2] ؛ و هرگز به فكر بشری خطور نكرده است». انسان تا با آخرت مواجه نشود آن را درك نمی كند؛ درست مانند كسی كه با یك مریض بد حال مواجه می شود، و آن وقت است كه می فهمد واقعا



[ صفحه 169]



خداوند چه نعمت بزرگی به نام سلامتی به او داده است. نعمت های الهی به شمار نمی آید و نمی توان همه را به ذهن آورد. گاهی اوقات به نعمت هایی برخورد می كنیم كه تا آن لحظه نمی دانستیم چنین نعمتی هم داریم.

مدتی پیش به عیادت مریضی رفتم و حال او را جویا شدم. گفت: «به مرضی مبتلا شده ام كه تا آخر عمر باید تشنه باشم؛ زیرا بدن من قدرت دفع كردن آب را ندارد و اگر آب بخورم دفع نمی شود و باید با داروهای مختلف آب را از بدنم خارج كنم. از این رو همیشه زبانم به كام چسبیده و دهانم خشكیده است!». چه بسا، هیچ وقت به ذهن خطور نكند كه امكان خوردن آب یك نعمت است. نهایت چیزی كه برای ما اتفاق می افتد این است كه در یك روز تابستان اگر روزه باشیم تا شب تشنگی را تحمل می كنیم و شب به هنگام افطار دو برابر هر روز آب می خوریم.

كسب علم به نوعی كسب مجهولات نیز هست، چرا كه انسان متوجه می شود چه چیزهایی نمی دانسته و چه چیزهایی نمی داند. وقتی حال ما نسبت به فهم و درك نعمت های دنیایی این گونه باشد و بسیاری از آنها را درك نكنیم، تكلیف نعمت های اخروی معلوم است.


[1] متن نامه.

[2] من لا يحضره الفقيه، ج 1، ص 295.